ترانه 3

82 درصد مخاطبان گفتند لحنتان عالی و معرکه است. حال چه ایده ای برای آیندۀ وبلاگ دارید؟

آمار مطالب

کل مطالب : 160
کل نظرات : 530

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 11
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 20
بازدید ماه : 608
بازدید سال : 1526
بازدید کلی : 196468

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان WWW.chepiha.LoxBlog.Com و آدرس chepiha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 20
بازدید ماه : 608
بازدید کل : 196468
تعداد مطالب : 160
تعداد نظرات : 530
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->

جزیره قشم اخبار جزیره قشم
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : Ling Deraz
تاریخ : یک شنبه 17 دی 1391
نظرات

سال ها پیش بود، جهت انجام پاره ای کارهای فرهنگی شامل نوار و سی دی و فیلم و تکثیر و توزیع و اینا، باز هم گذر نحسمان افتاده بود قشم. راننده ی تاکسی یه سرحدی سهار بود. دو تا مسافر را داشت می برد پارک زیتون. آن موقع جشنواره نمی دونم چی چی بود و به اصطلاح خواننده می آوردند برای مردم چیزی به چهم ندیده، گوشه ای از آن هنر نداشته شان را عرضه می کردند. ملت هم برای اینکه ببینند کیه اونجا رفته و آواز عشق سر میده، از شدت بیکاری می رفتند اونجا. جالب بود حرف راننده. می گفت نرید اونجا که ضرر می کنید. فقط بلدند یه آهنگ بخونن. یک ساله مسافر می برم اونجا. یعنی نشده برسم و آهنگ دیگه ای باشه. همیشه ی خدا اینه: سیا مرمرانه، سیا زعفرانه! تعجب می کنم ملت چطور می تونند این همه مدت یک آهنگ را تحمل کنن. به خواننده هاش گفتم خودتان حالتان به هم نمی خوره از این آهنگ؟ میگن "چکار کنیم مردم درخواست میدن". مردم هم گاو. به خدا دیگه بهش آلرژی پیدا کردم. مسافرا را چند متر جلوتر پیاده می کنم تا صدای آهنگ بهم نرسه حالم بد بشه.

شنیده اید که خواننده نماهای ما وسط اجرا مثلا برای تهییج ملت به تشدید سرکنگی و تحرک پوک یهویی زاغ و وولک راه می اندازند که؛ "جونوم"؟ یتا سوال فنی. الان ای جونوم یعنه چه؟ یعنی جانم؟ یعنی جون من؟ تو چه بگی جونم، چه بگی خونم، چه بگی لونم و حتی چه بگی ک ونم، هیچ فرقی به حال کسی ناکن خالو. شرط می بندم از إبی یاد گرفته اند. یکی از او تقلید کرده و رفته رفته همه گیر شده است. بابا جان، إبی که بی خود و بی جهت نمی گه جونوم. تماشاگران تو کنسرتهاش اسمشو صدا می زنند و ابراز احساسات می کنند. او هم در جواب آن انبوه مردم طرفدارش داد می زنه جونوم. و بعدش ملت جیغ می کشند از خوشحالی اینکه إبی جوابشان را داده. خو شما، کیا شما رنگ إبی ایهه که ازی تقلید اکنی. یه نگاه به لب و لوچه کج و معوج خودت بنداز، اگه خودت دل ترک نشدی خو نمیشی. دو تا کلمه ی بی معنی چرت و پرت می پرانند بیرون و سریع بلافاصله "جونوم". خو تو کیا إبی کیا؟ خو اسم تو که زاغ اده؟ خو اسم تو فوشن. بگه کسه چیزه غیر از "موسی هاده" و "نسری، nasari" اگه وا شما. یتا اسمی اسلامن! مه أ سواه ارم مسیحی میشم. همین ها بودند که به کمپانی های تکثیر نوار و سی دی در پاکستان انگیزه دادند علاوه بر آرم NMP از آرم جونوم هم برای فروش محصولات تقلبی بی کیفیتشان استفاده کنند. دستشویی کرده اند تو هنر، نه دستشویی معمولی، ریک زده اند توش

بریم به درگائون. دو تا ناخواننده را دعوت کرده اند به درگهان. زده اند چنین حرفهای شنیعی را به عنوان آهنگ از خود ساطع کرده اند: " درگائون خشن، ای ولا خشن و ... " والا ما یه عمر تو درگهان چرخیدیم. کوچه هاش را متر کردیم. تو بازارهاش لوازم آرایشی فروختیم. دور دخترای درگهان می زدیم. کلی قوم و خویش تو درگهان داریم. تو این همه سال ما نه چیزه خوشی تو آنجا دیدیم (زن و دخت پتان پره)، نه چیز خوشی خوردیم (سمبوسه هاش اسهال آوره و گوشت ساندویچ هاش که دیگه هیچ)، نه چیز خوشی آنجا شنیدیم (همه لرن و ترک و پتان) و نه چیز خوشی آنجا کردیم ( خرید، بدن سازی، ماهی گیری) رفتیم خرید جنس بنجل به ما انداختند، چون اصولا جنس غیر بنجل پیدا نمی شه. رفتیم بدن سازی، تایر موتورمان را آبکش کردند. رفتیم کاغور ، چیزه غیر از کروسک بالا نیامد. ... که درگائون خشن. با این اوصاف درگهان کجاش خوشه؟ اینو دیگه باید از آن خواننده نما پرسید. دو تا شعر بگید که: معنی که نداره، مشکلی نیست، لااقل به فرهنگ مردم و شعور مخاطب توهین نبشه

در ادامه می پردازیم به با احساس ترین آهنگ بندری در تمام قرون و اعصار. یعنه بیخود کرده هر کی گفته مجید خراطها سلطان احساسه. سلطان احساس این خواننده ی بندری گمنامه که حتی با خواندن متن شعرش هم اشک غم عشق از دیدگان عاشق پیشه تان جاری می شود، چه برسد به اینکه صدای جگر سوز احساسی او را هم بشنوید. استاد احساسات خوانده که : " پشت فرمانداری کاشکه نرفتروم/ حالا که رفتوم کاشکه نخوفتروم" * * احساس را نگاه. ای که الهی من قربون اون احساس لطیفت بشم عزیزم. چقدر تو روحیه ات حساسه. حس تو داغونم کرد. مفهوم شعرت منو دگرگون کرد واقعا. این شعریه که واقعا جامعه ی ما به آن نیاز داره. پشت فرمانداری کاشکه نرفته بوده و حالا که رفته کاشکه نخوابیده بوده. الله اکبر. کل مصائب جامعه را به نمایش در ایواردی. حرف دل توده های مردم توی این بیت احساسی مستتره. آلا ظاهر و احساسی هیچ، بدو و تفسیر بکن چه مفاهیم عمیق عرفانی پشت این ظاهر ساده، خود را در لابلای حروف معنوی آن پنهان نموده است. اگه فقط توی یک نقطه دستشویی می کردند تو هنر باز چندان مشکلی نبود. اینا پک پکی کارشان را انجام میدن. یعنی یه جا انیدن، یه تکه گند به پا اکنن، بعد بلند میشن میرن توی یه گوشه ی دیگه گه می کارند و همینطور جدا جدا، سراسر دنیای هنر موسیقی بندر را با دستشویی خود آذین بندی کرده و با افتخار در معرض تماشای جهانیان قرار می دهند. این مطلب ادامه دارد.

 

نکته ی روز : یکی می ره به شیرینی فروشه می گه این شیرینی کشمشیا چرا توش کشمش نیست؟ یارو میگه شما شیرینی ناپلئونی می خرین لای هر کدومش ناپلئونه؟


تعداد بازدید از این مطلب: 1939
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9


مطالب مرتبط با این پست

سلام. خوش آمدید. نظرات شما موجب دلگرمی ماست. سپاس.


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود